قاصد اشک
;چون رو به سوی کعبه بیت الحرام کرد | ;در خون دیده کعبه و زمزم مقام کرد |
;هر جا قدم نهاد مصیبت پدید شد | ;هر جا گذر نمود قیامت قیام کرد |
;از اشک قاصدی سوی یثرب روانه کرد | ;وز حال زار خویش به جدش پیام کرد |
;کای مصطفی مرا ز جناب تو دور کرد | ;گردون که بهر کشتن من اهتمام کرد |
;در کام اهل بیت تو از روی کنیه ریخت | ;هر زهر را که ساقی دوران به جام کرد |
;کاین فلک تمام نگردید تا که خصم | ;بیداد را به عترت پاکت تمام کرد |
;آخر اساس کعبه به تاراج شام داد | ;دوران که صبح آل نبی را چو شام کرد |
;از این حدیث دیده گردون چو آب شد | ;جان ها گرفت آتش و دل ها کباب شد |
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.